اول ازهمه باید تاسف بخورم که هنوز مردم مملکتمون فرهنگ مترو سواری ندارن،خیلی ببخشیدا عین گاو فقط سرشونو میندازن پایین و هول میزنن تا برن تو حالیشون نمیشه باید کنار در وایسن اونایی که میخوان پیاده بشن اول تشریفشونو بیارن بیرون بعد نوبت شماست هیکل مبارک رو ببری داخل،واقعا عصبانیم -ـ-

 

امروز اولین روز کاراموزی بود و خدا شاهده من ساعت دوازده راه افتادم اما بازم بعد از دو رسیدم، مگه میشه بیشتر از دو ساعت راه باشه وقتی همین کناره؟!:))

بعد از اینکه رسیدیم بهمون کلاه و پوشه مخصوص خودمون رو دادن و با استادو بچه ها آشنا شدیم که طبق معمولا من همیشه کوچیکترینم توی کارگاه ها و دوره ها:)از همه نوع رشته ای بودن،اتاق عمل،پزشکی،سلولی مولکولی حتی یکی دکتری علوم اعصاب دانشگاه تهران بود که خیلی موقع برگشت باهم حرف زدیم و خیلی ازشون چیز یاد گرفتم ^^

استادمون دکتر گودرزی بودن که تازه برگشته بودن ایران(از سال ۲۰۱۱رفته بودن)و اومده بودن تا روی پژوهش های خودشون کار بکنن و میتونم بگم جزو اولین کسایی هستن که توی ایران این رشته رو خوندن و واقعا متخصص بودن ازشون میبارید و آدم لذت میبرد از گوش دادن به حرف هاشون خیلی با حوصله هم جواب سوال هامون رو میدادن،اینقدر کلاس امروز تئوریمون خوب بود که یک ساعتی بیشتر از حالت عادی موندیم و خیلی کیف داد^^

برای ادامه روزهای دیگه هم جراحی مغز موش، بیوانفورماتیک و PCR داریم که هم میترسم از دوتا اخریا و هم مشتاقم برای یادگرفتنشون اما مغز موش رو یه چندباری جراحی کردم و واقعا کیف میده:))جدیدا به این پی بردم که کارهای تشریح رو خیلی دوس دارم اصلا یه لذت دیگه ای داره.

شب هم که رسیدم خونه سرگرم تموم کردن پروژه spss دانشگاهم بودم که وسطای آزمون t دوجامعه مستقل داده هام خراب شد و مجبور شدم باز از اول همه چیو بنویسم و کلی فحش دادم به هفت نسل بعدیم چون جدو آبادم که گناهی نکردن!!!الان هم فقط دعا میکنم بتونم برسم آزمون کارگاه امار فردارو بدم و توی راه نباشم و سایت خراب نشه و نتم نپره و جنگ نشه:)