~Niu diary☕

🍀It's all about niuvibe🍀

۴ مطلب با موضوع «دانشگاه 🧑🏻‍🎓» ثبت شده است

اولین روز کاری(سرکاری)

بعد از وقتی سلام

قبل از اینکه شروع کنم اینو بگم که از شنبه ثبت نام ورودی های جدید دانشگاهمونه و هر دقیقه از ذهنم میگذره که یه برگه بگیرم دستم و بگم دانشگاه ما نِیایید:)

خوب اصل مطلب: امروز اولین روز همیار آزمایشگاهی من در دانشگاه بود همون اتفاقی که خیلی براش خوشحال بودم،از شیش صبح پاشدم تا روپوشم رو اتو بزنم و صبحانه بخورم چون قراره که تا شیشو نیم شب توی دانشگاه بمونم و با جن و پری ها بزنم بیرون :) روزهای یکشنبه و سه شنبه در آزمایشگاه ژنتیک مشغول به کار و روزهای آز شیمیم هم هنوز مشخص نیست.

این استاده که تا دو چهلو پنج کلاسا دستشه خودمم باهاش دارم و واقعا استاد سگی میباشند و این حرف من نیست حرف خودشه!!بله درسته خودش میدونه چقققققققدر گند اخلاق و بی اعصاب تشریف داره پس جایی برای تعریف ازشون نمیمونه استاد دو چهلو پنج تا چهار یکیه که هیچ کاری خودش انجام نمیده (دراصل انداخت گردن من) و استاد آخرمون هم کسیه که خودمون باهاش ترم پیش آز فیزیو گیاه داشتیم و واقعا تیکه ای است از گل های بهشت اینقدر ک این بشر خوش انرژی و نازه،حتی اسم منم یادش مونده بود، بهم میگه سیندرلا😂 که هنوز زیارتشون نکردم و فکر نکنم خبر داشته باشه که من اصلا همیارم و خبر خوب دیگه اینکه روز سه شنبه کلا این استاد کلاس داره و واقعا ماچچچچ🤌🏻🤌🏻

از اون ور خانوم احمدی (مسئول اصلی آزمایشگاه)که ما پیش ایشون هستیم فقط تا سه میمونه و میرن دیگ و کلی بهم تاکید کردن که کلید نگیری،حواست به بچها باشه چیزی برندارن، آخر سر میکروسکوپ هارو تمیز بکن، لام هارو جابه جا نکن و از این جور نکات پیشگیری که خدایی نکرده اتفاقی نیفته که حالا ما میریم تا شب که ببینیم چیمیشه:)

از اون ور هم وقتی کارم تموم بشه باید برم خونه و پروژه دورکاری که گرفتم رو تا دوساعت انجام بدم ،بعدش هم باید برای سه تا ارائه سنگین این هفته تمرین کنم چه بسا که برای سرطان(موضوع ارائه ژنتیکم)باید خودم کلی اضافه بر سازمان مطلب حفظ بکنم و از اون ور همون روز ارائه ژنتیک کوئیز یک نمره ای بافت شناسی دارم ک نمره ترم لحاظ میشه و ۱۲صفحه هست(شبه دوازده صفحه ولی در اصل یه ۴هفته ای هست داره همون تعداد کم صفحه رو درس میده:)) 

دیگه رسما از پنجشنبه تا یکشنبه فعلا از صبح تا شب بیرون تشریف دارم و باید جوری هندل بکنم که به درس های دانشگام،کار آزمایشگاه، کار دورکاری،کارای خونه،ارشدم و درس های جمعم برسم و واقعا بیست و چهار ساعت روز خیلی کمه من حداقل هر روزم باید هفتادو دوساعتی باشه:))

جزوه بافتمم دادم پرینت گرفتن و باید برم محلاتی خودم بیارمش و مدرک کارگاه الایزایی روهم ک‌شرکت کردم تحویل بگیرم:)

در کل میدونم روزای خیلی سخت و سنگینی رو پیش رو دارم(چه بسا همین الانم توشم) و اصلا نمیخوام غر بزنم چون که این روز ها همونایی بودن که من خودم از خدا میخواستم و حس زنده بودن رو دارم حس توی مسیر درست بودن و رشد کردن رو دارم که بزرگ شدنم از دل همین سختی ها در میاد و من رو به نیوشای آیندم که کلی خیال پردازی براش میکنم میرسونتم،فقط امیدوارم آخرش نتیجه دلخواهم باشه^^

 

۲۸ مهر ۰۴ ، ۱۶:۲۷ ۳ نظر
Niush 🪷

اولین روز ترم جدید

به نام خدا

دیروز(شنبه) اولین روز رسمی ترم جدیدمون بود هرچند که از دو هفته پیش دانشگاه ها باز شده ولی خوب یونو؟کسی نمیاد^^ و من این ترم ۲۱واحد برداشتم که فعلا روزهای پنجشنبه و شنبه از صبح تا شب کلاس دارم و یکشنبه هاهم دوتا آزمایشگاه که فعلا تشکیل نمیشه بنابر این من هنوز یه نیمچه تابستون دارم:)

شنبه ها حدود ده واحد از این ترمم رو .....

در این فاصله نیم ساعته از جمله قبل تا این جمله متوجه شدم که حدود چهارتا ارائه دارم که سه تاش برای شنبه است:))

خوب بگذریم داشتم میگفتم که شنبه ها حدود ده واحد این ترمم رو در خودش جای داده که شروع هفته با عشق بنده آغاز میشود، ژنتیک😍، و خیلی استاد خوبیه و خوب توضیح میده امیدوارم که خوبم نمره بده و امتحان بگیره و از اونجایی که بنده شیفته ژنتیک هستم ارائش‌رو  گردن گرفتم:)ولی بقیه رو فعلا من مسئول پاور و مطالب هستم بجز معارف ها البته که همشو خودم باید ارائه بدم:))))))))

بعد از سه ساعت ژنتیک سه ساعت بافت رو داریم که اونم به خودی خود جذاب بوده و بعد ساعت دو که میشه تو فکر میکنی یک کلاس دیگت مونده که کور خوندی عزیزم شما دوتا کلاس دیگه داری و تا هفت شب دانشگاه تشریف داری، بعد بافت سلول های بنیادی رو داریم که این استادش خوب نمره میده و امتحاناشم خوب میگیره اگه بخونی درست و در آخر هم کشت سلول داریم که اینم باز استادش رو قبلا کلاس داشتیم و جای تعجب هست برام که چرا این درست آزمایشگاه نداره درصورتی که تخصصی ترین و کاربردی ترین درس برای یک زیست شناس کشت سلول هست:))به بی کفایتی مسئولین دانشگاه و مدیر دانشگاهمون هر ترم دارم بیشتر پی میبرم ولی سعی میکنم تمرکزم رو بزارم روی درسم بلکم آروم تر بشم:)

پنجشنبه ها هم اول صبح دفاع مقدس دارم که هنوز تشکیل نشده بعدش فیزیولوژی سلول و بعدش هم متون تخصصی که ایناهم این هفته درس میدن، سه شنبه ظهر هم یه معارف کوچولو دارم که اوکی باز اونم مجبور بودم دیگ برش دارم:)

فعلا دیگ همین از آپدیت دانشگاه برم که پاور درست کنم و مقاله در بیارم^^🩷

جدیدا از این ایموجی🎀 خوشم اومده@-@

۰۷ مهر ۰۴ ، ۱۱:۰۴ ۱ نظر
Niush 🪷

فردا

سلام بعد از نزدیک یک هفته

ببخشید که نیومدم وب هاتون رو بخونم(حدود هیفده تا ستاره اون بالا چشمک میزنه) حتما توی این چندروز میام و نظرم میزارم اصن کلا خیلی فضای مجازی رو خیلی دنبال نکردم و چیزی ندیدم این چند روز

آپدیت این مدت:

رفتم نمایشگاه لوازم تحریر و جامدادی و برگه کلاسور خریدم

دیروز با دوستان رفتم پارک بانوان و خیلی خوشگذشت

سهپسالار رفتم ولی کیف مورد نظر یافت نشد

تونستم جبران جزوه حرکت رو بنویسم

توی انتخاب واحد تکمیلی بیست و یک واحد درس برداشتم و واقعا میترسم از این ترم چون همه چی جدید و تخصصی و زیاده:(

 

و بالاخره از فردا دانشگاهم شروع میشه، برنامه این ترمم اینجوریه که شنبه از هفت صبح تا هفت شب دانشگاهم و پشت سر هم ژنتیک و سلول بنیادی و بافت و کشت سلول دارم،فرداش هم آزمایشگاه اینارو دارم پنجشنبش هم فیزیو سلول و متون تخصصی و دفاع مقدس دارم و قشنگ از پنجشنبه تا یکشنبه مورد عنایت قرار خواهم گرفت:)) ولی از درسام خیلی خوشم میاد و امیدوارم این استرسی که دارم مثبت باشه تا کاذب ^^

 

۲۹ شهریور ۰۴ ، ۱۷:۰۲ ۱ نظر
Niush 🪷

آرامش بعد از طوفان

دیروز از استرس انتخاب واحد ساعت نه بیدار شدم و دیگه نتونستم بخوابم و همش به این فکر میکردم که اگه ژنتیک رو برندارم باید به ترم ۹ام سلام بکنم چون کمتر درسی توی سال های دیگه هست که پیش نیازش این درس جذاب نباشه، دیگه حتی صبحونه هم از گلوم پایین نرفت و به زور یه تیکه نون خوردم که نمیرم ، ساعت دوازده شد و مثل همیشه از قبل کد اولین درس رو کپی کردم که وقت نکشم، باورم نمیشه تا رفتم برای انتخاب ژنتیک فقط هفتا ظرفیت مونده بود و شانس آوردم بهم رسید و دیگه استرس گرفتم که اگه همین وضع باشه برای بعدیا هیچی بهم نمیرسه و توی پنج دقیقه کل انتخاب واحد رو جمع کردمو خداروشکر هرچی خواستم بهم رسید و این ترم تنها چیزی که بهش توجه نکردم اسم استادها بود و از شانس مثل اینکه بدترین استاد ها بهمون افتادن حالا امیدوارم دروغ باشه و بهمون نمره خوب بدن:)برای معارف هم میتونستم یکی دیگه بردارم ولی چون هنوز دوتا از درسام نمره ندادن بیست و چهارواحدم باز نشد حالا امیدوارم برای تکمیلی اون دوتاهم بزارن و بتونم یه معارف دیگه بردارم.

از درس های این ترمم خیلی خوشم میاد و ذوق دارم برای شروع کلاسام (سلول های بنیادی،بافت شناسی، کشت سلول،متون تخصصی،ژنتیک)اما ندای توی گل گیر کردن آخر ترمی هم دارم میشنوم چون امتحانا دقیقا پشت سرهمه و حتی دوتا از درسام که توی یک روزه و یکمم ساعت هاش باهم تداخل دارن اما اگه برنمیداشتم دیگه معلوم نبود کی ارائه میشدن، در کل بد نبود نوزده واحدم پر شد و شنبه یکشنبه و پنجشنبه میرم دانشگاه دوشنبه هم که زبانمون انلاینه و سه شنبه هم یه اندیشه دو دارم که زیاد مهم نیست اوکیه.

یه تصمیمی که گرفتم اینکه از همون هفته دوم از صبح برم دانشگاه روزهایی که کلاس ندارم و توی کتابخونه کارهام رو بکنم چون اصلاااا توی خونه هیچ کاری نمیکنم و وقتی بیرونم اصلا خسته نمیشم و حتی وقتی برمیگردم هم انرژیم بیشتر میشه^^ حتی دیگه باید برای ارشدمم جدی تر بخونم چون منابع زیاد و استرس منم زیاد و معدل کارشناسی هم مهم برای همین این دوسال آخر باید به قولی خودمو پاره کنم تا بتونم نمره های خوب و یه رتبه خوب بدست بیارم:))

امیدوارم پلن هام نتیجه بده همین...

 

۰۱ شهریور ۰۴ ، ۱۵:۴۴ ۴ نظر
Niush 🪷