سه شنبه شب بود که از طرف خالم رفتیم دانشگاه علوم پزشکی ایران تا توی مراسم جشن پنجاه سالگی دانشگاه، روز کارمند و روز داروساز شرکت بکنیم، مجری مراسم اقای طالبی(مجری سلام صبح بخیر) بود و بخش های متنوعی داشت آقای کاکاوند رو آوردن تا از وجه اشتراک پزشکی و شعر و ادبیات فارسی برامون صحبت بکنن،گروه موسیقی سنتی آوردن ، آقای توکلی رئیس دانشگاه برامون صحبت کردن ، از کارمند ها و دستیارهای نمونه تقدیر کردند و کیک بریدند(که کاملا مشخص بود به ماها هیچی نمیدن) و در آخر هم طلیسچی اومد که سالن همایش کلا رو هوااا بود و مثل کنسرت هاش بودو خوب من فقط همون آهنگ پاقدمش رو میشناختم و با همونم حال کردم ولی بقیه داشتن باهاش از اول تا آخر همراهی میکردن :))در کل شب خوبی بود .

اولین چیزی که میتونم به جرئت بگم اینکه واقعا لول محیط و ساختمان ها و آدم ها و جشن ها توی دانشگاه های دولتی زمین تا آسمون فرق داره و واقعا ارزشش رو داره که آدم برای همچین جاهایی تلاش بکنه تا بتونه درس بخون و به نظرم باید خیلی پوست کلفت باشی تا از پس همچین موقعیتی بربیاد و این میشه قشنگترین بخش ماجرا زندگی اون طرف:))

امیدوارم منم بتونم برای ارشدم تو دانشگاه های دولتی تهران قبول بشم اما گاو نر میخواهد و مرد کهن...